قرآن مبین
قرآن مبین

قرآن مبین

یک هدیه کلیدى و مادر همه‏ خیرات!

حکمت

حکمت را به معنى معرفت و شناختِ اسرار و آگاهى از حقایق و رسیدن به حقّ دانسته‏اند که خداوند به بعضى از افراد به خاطر پاکى و تقوى و تلاش عطا مى‏کند، تا آنان وسوسه‏هاى شیطانى را از الهامات الهى باز شناخته و چاه را از راه و شعار را از شعور تشخیص دهند و این خیر کثیر است.


یُۆْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُۆْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (بقره ـ 269)

(خداوند) حکمت و بینش را به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) مى‏دهد و به هر کس حکمت داده شود، همانا خیرى فراوان به او داده شده و جز خردمندان (از این نکته) متذکّر نمى‏گردند. 

حکمت

حکمت را به معنى معرفت و شناختِ اسرار و آگاهى از حقایق و رسیدن به حقّ دانسته‏اند که خداوند به بعضى از افراد به خاطر پاکى و تقوى و تلاش عطا مى‏کند، تا آنان وسوسه‏هاى شیطانى را از الهامات الهى باز شناخته و چاه را از راه و شعار را از شعور تشخیص دهند و این خیر کثیر است.


یُۆْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُۆْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (بقره ـ 269)

(خداوند) حکمت و بینش را به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) مى‏دهد و به هر کس حکمت داده شود، همانا خیرى فراوان به او داده شده و جز خردمندان (از این نکته) متذکّر نمى‏گردند.

برترین نعمت هاى الهى‏

با توجه به آنچه در آیه قبل گذشت، که به هنگام انفاق، وسوسه‏هاى شیطانى دائر به فقر و جذبه‏هاى رحمانى درباره مغفرت و فضل الهى آدمى را به این سو و آن سو مى‏کشد، در آیه مورد بحث سخن از حکمت و معرفت و دانش است، چرا که تنها حکمت است که مى‏تواند بین این دو کشش الهى و شیطانى فرق بگذارد و انسان را به وادى مغفرت و فضل بکشاند و از وسوسه‏هاى گمراه کننده ترس از فقر برهاند.

به تعبیر دیگر خداوند به بعضى از افراد بر اثر پاکى و جهاد با نفس، نوعى علم و بینش مى‏دهد که آثار و فوائد اطاعت الهى و از جمله انفاق و نقش حیاتى آن در اجتماع را درک کند و میان آن و وساوس شیطانى فرق بگذارد.

مى‏فرماید: "خداوند دانش را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مى‏دهد" (یُۆْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ).

در تفسیر "حکمت" معانى زیادى ذکر شده از جمله "معرفت و شناخت اسرار جهان هستى" و "آگاهى از حقایق قرآن" و "رسیدن به حق از نظر گفتار و عمل" و "معرفت و شناسایى خدا" و "آن نور الهى که وسوسه‏هاى شیطانى را از الهامات الهى جدا مى‏سازد".

ظاهر این است حکمت یک معنى وسیعى دارد که تمام این امور، حتى نبوت را که بعضى از معانى آن شمرده‏اند شامل مى‏شود که آن نوعى از علم و آگاهى است، و در اصل از ماده حکم (بر وزن حرف) به معنى منع گرفته شده و از آنجا که علم و دانش و تدبیر، انسان را از کارهاى خلاف باز مى‏دارد، به آن حکمت گفته‏اند.

"تذکر" به معنى "یادآورى" و "نگاهدارى علوم و دانش ها" در درون روح است. و "الباب" جمع "لب" به معنى "مغز" است و از آنجا که مغز هر چیز بهترین و اساسى‏ترین قسمت آن است به "عقل" و "خرد"،  "لب" گفته مى‏شود

بدیهى است منظور از جمله "مَنْ یَشاءُ" (هر کس را که بخواهد) این نیست که خداوند بدون هیچ علتى حکمت و دانش را به این و آن مى‏دهد، بلکه اراده و مشیت خداوند همه جا آمیخته است با شایستگى‏هاى افراد، یعنى هرکس را شایسته ببیند از این سرچشمه زلال حیاتبخش سیراب مى‏نماید، سپس مى‏فرماید:

"و هر کس که به او دانش داده شود، خیر فراوانى داده شده است" (وَ مَنْ یُۆْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً).

و به گفته آن حکیم: "هر کس را که عقل دادى، چه ندادى و هر کس را که عقل ندادى، چه دادى!".

قابل توجه اینکه بخشنده حکمت، خدا است در عین حال در این جمله نامى از او به میان نیامده تنها مى‏فرماید: "به هر کس حکمت داده شود، خیر فراوانى داده شده است".

این تعبیر گویا اشاره به این است که دانش و حکمت ذاتاً خوب است و از هر جا و از ناحیه هر که باشد، تفاوتى در نیکى آن نیست.

قابل توجه این که در این جمله مى‏فرماید: به هر کس دانش و حکمت داده شد، خیر و برکت فراوان داده شده است، نه "خیر مطلق" زیرا خیر و سعادت مطلق تنها در دانش نیست، بلکه دانش تنها یکى از عوامل مهم آن است و در پایان آیه مى‏فرماید: "تنها خردمندان متذکر مى‏شوند" (وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ).

"تذکر" به معنى "یادآورى" و "نگهدارى علوم و دانش ها" در درون روح است. و "الباب" جمع "لب" به معنى "مغز" است و از آنجا که مغز هر چیز بهترین و اساسى‏ترین قسمت آن است به "عقل" و " خرد"، "لب" گفته مى‏شود.

این جمله مى‏گوید: تنها صاحبان عقل و خرد این حقایق را حفظ مى‏کنند و به یاد مى‏آورند و از آن بهره‏مند مى‏شوند، اگر چه همه افراد (جز مجانین و دیوانگان) صاحب عقلند، اما اولوا الالباب به همه آنها گفته نمى‏شود. بلکه منظور آنهایى هستند که عقل و خرد خود را به کار مى‏گیرند و در پرتو این چراغ پر فروغ، راه زندگى و سعادت را مى‏یابند.

شیطان وعده‏ى فقر، و خداوند وعده‏ى مغفرت و فضل مى‏دهد. امّا تشخیص و انتخاب هر یک از این دو راه، حکمت لازم دارد. «یُۆْتِی الْحِکْمَةَ»

این بحث را با سخن یکى از دانشمندان اسلامى پایان مى‏دهیم (که احتمالاً این سخن را از پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلّم شنیده است):

گاه مى‏شود که خداوند اراده عذاب و مجازات مردم روى زمین را مى‏کند، ولى هنگامى که بشنود معلمى به کودکان حکمت مى‏آموزد، به خاطر این عمل، عذاب را از آنها دور مى‏سازد." (تفسیر قرطبى، جلد 2 صفحه 1138) و در روایات مى‏خوانیم: حکمت، معرفت و تفقّه در دین است. حکمت، اطاعت از خدا، شناخت امام و پرهیز از گناهان کبیره است. (تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 287)

 

پیام‏های این آیه:

1ـ گرچه مال و ثروت خیر است، ولى خیرِ کثیر، داشتنِ دید و قدرت تشخیص است. کسانى که از آن خیر انفاق کنند، به خیر کثیر مى‏رسند. «أَنْفِقُوا»، «یُۆْتِی الْحِکْمَةَ»

2ـ شیطان وعده‏ى فقر، و خداوند وعده‏ى مغفرت و فضل مى‏دهد. امّا تشخیص و انتخاب هر یک از این دو راه، حکمت لازم دارد. «یُۆْتِی الْحِکْمَةَ»

3ـ همه‏ى دنیا متاع قلیل است، («مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ» نساء، 77) ولى حکمت خیر کثیر است. اگر همه امکانات مادّى فداى دستیابى به حکمت و بینش صحیح گردد، ارزش دارد. «فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً»

حکمت هدیه‏اى کلیدى و مادر همه‏ى خیرات است. هر که آن را داشت چیزهاى زیادى خواهد داشت. «وَ مَنْ یُۆْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً»

5ـ هر کسى به ارزش حکمت پى نمى‏برد. «ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ» دنیاگرایان بر مال و آمار و محاسبات مادّى تکیه مى‏کنند و سود و زیان را بر اساس مادّیات مى‏سنجند، ولى دوراندیشان عاقل و راه ‏شناسان اندیشمند، از بعد دیگرى محاسبه مى‏کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد