هفت ماه پیش بود که دو تا از بچه های دانشگاه را دیدم و فرمودند که چندی پیش بر حسب تصادف باهم تماس گرفته اند و الان مشغول فراهم نمودن امور ازدواج هستند، تا اینجا که مشکلی نیست. بر حسب وظیفه تبریکات لازمه را نثارشان کردم و رفتم. ازدواج این دوستان شاید ده روز بعداز آن دیدار صورت گرفت آنهم مالال مال از شور و پیام های متفاوت و.....بماند.
شاید 20 روزی از انجام این امر خیر یا به روایت دینی تکمیل نصف دین این دو نفر گذشته بود که مرد منزل با اخم و دعوا مهمان اینجانب شد، چه فرخنده سحری که یک ساعت بعد از حضور مرد خانه؛ خانم خانه هم تشریف آوردند.
امشب دعوتی به یک جشن درست وحسابی ! خانه ای ساخته ایم سایه بانش همه عشق و امروز می خواهیم خرابش کنیم.......
هفت ماه پیش بود که دو تا از بچه های دانشگاه را دیدم و فرمودند که چندی پیش بر حسب تصادف باهم تماس گرفته اند و الان مشغول فراهم نمودن امور ازدواج هستند، تا اینجا که مشکلی نیست. بر حسب وظیفه تبریکات لازمه را نثارشان کردم و رفتم. ازدواج این دوستان شاید ده روز بعداز آن دیدار صورت گرفت آنهم مالال مال از شور و پیام های متفاوت و.....بماند.
شاید 20 روزی از انجام این امر خیر یا به روایت دینی تکمیل نصف دین این دو نفر گذشته بود که مرد منزل با اخم و دعوا مهمان اینجانب شد، چه فرخنده سحری که یک ساعت بعد از حضور مرد خانه؛ خانم خانه هم تشریف آوردند. هرطوری بود دعوا به آشتی تبدیل شد. اما روایت قهر هر کدام از این دوستان همچون سریال ادامه داری شد و من به ناچار برای هر کدامشان کلیدی تهیه کردم تا دیگر خودشان بدون در زدن و یا در صورت نبودنم وارد خانه شوند. اما این هم حلال مشکل نشد.
امروز صبح که هنوز خروس همسایه به نشان حضور آفتاب، شروع به خواندن نکرده بود تلفن شروع به زنگ زدن نمود، و مرد خانه فرمود امروز ساعت 10 برای شهادت طلاق تشریف ببرم. هر چند توانستم با هزاران تبصره از انجام این امر خطیر خوداری کنم. اما الان هر دو طرف ماجرا برای امشب مراسم جشن طلاق گرفته اند و من هم دعوتم. مراسم مردانه مالامال است از می و ساقی و.... مراسم خانوم ها نیز سرشار است از رقص و آزادی یواشکی و.....هر چند انتخاب هر کدام از این مهمانی ها برایم سخت است پس راه سوم را بر می گزینم و نمی روم. اما چرا طلاق؟ چرا جشن؟
در دین اسلام طلاق مکروه ترین عمل یک مسلمان است. در مسیحیت طلاق برابر است با به زنا کشیدن همسر .
البته بر حسب فضولی شغلی و یافتن کمی روابط با دوستی که بر منبر قضاوت می نشیند هر چند وقت یکبار دیداری دارم، و سری به پرونده های ملت می کشم. بدبختانه بیش از نیمی از ازدواج ها در یکسال اول به طلاق تبدیل می شود و حتی تعیین مهریه های کلان هم نتوانسته مانع این امر بشود. بر اساس گفته های دوست قاضی من، مهریه باعث مشکلات جدیدی شده، اکثرا هر دو طرف اقدام به گرفتن خانه می کنند. اکثر خانم ها با پول مهریه پراید، یک خط موبایل ثابت می گیرند و به باور عشق آزاد می رسند و آقایان نیز به تنوع روابط روی می آورند. چه فرخنده سحری در مسیر زندگی انسان ها است!
آیا طلاق یک آسیب اجتماعی است یا به یک اپیدمی تبدیل شده است؟ آیا ادراک توانسته است در انتخاب برای ازدواج تأثیرگذار باشد یا هنوز هم احساسات ملاک انتخاب است؟
معمولاً زن و شوهری که قصد جدایی دارند بارها با یکدیگر مشاجره کردهاند و چون بعد از هر دعوا یا قهر و آشتی نتوانستهاند یک راهحل مناسب برای مشکل پیدا کنند، فکر میکنند زندگی مشترک غیرممکن و بیفایده است. چه بسا ممکن است که اگر با یک متخصص صحبت میکردند، مشکلات رفع میشد و از طلاق پشیمان میشدند. البته باید بیان داشت ، روابط زناشویی نوعی معامله عاطفی است که یکی از مهمترین عوامل رضایت عاطفی و روانی بین زن و شوهر است. قابل ذکر است که نقش عوامل روانی در چگونگی عمل زناشویی زن بیشتر از مرد قابل توجه است و در برخی مواقع زن، سردمزاجی را به عنوان واکنشی علیه شوهر بهکار میبرد. پس شوهری که در این مورد از همسر خود شکایت دارد باید خودش زمینههای عاطفی را به وجود آورد. هرچند طلاق در میان گذشتگان صورت خاصی نداشته است اما، در دنیای امروزی برخی طلاق را گامی به سوی آزادی می دانند حال آنکه، طلاق راه آخر است.