یکی از موضوعاتی که جای پرداختن به آن در ادبیات داستانی امروز خالی است شخصیتپردازی زنان در داستان ایرانی است. چهره و شخصیت زن ایرانی به کدام یک از این زوایای شخصیتی تعلق دارد: یک شهروند مستقل، یک همسر وفادار، یک مادر، آموزگار یا جستوجوگری که در پی کشف جهانهایی دیگر برای خود است؟
شخصیت زن ایرانی از چهرههایی متنوع و متفاوت با همتای خود در ادبیات جهان برخوردار است. شخصیتهای تبلور یافته در مقام زن ایرانی را میتوان در نمادهایی از چهره مادر، همسر و تربیتکننده نسل مشاهده کرد.
یکی از موضوعاتی که جای پرداختن به آن در ادبیات داستانی امروز خالی است شخصیتپردازی زنان در داستان ایرانی است. چهره و شخصیت زن ایرانی به کدام یک از این زوایای شخصیتی تعلق دارد: یک شهروند مستقل، یک همسر وفادار، یک مادر، آموزگار یا جستوجوگری که در پی کشف جهانهایی دیگر برای خود است؟
شخصیت زن ایرانی از چهرههایی متنوع و متفاوت با همتای خود در ادبیات جهان برخوردار است. شخصیتهای تبلور یافته در مقام زن ایرانی را میتوان در نمادهایی از چهره مادر، همسر و تربیتکننده نسل مشاهده کرد.
این بحث تفکیکی را برای یک دوره پنجاه ساله در ادبیات داستانی ایران و اروپا مرور کردهام. در حقیقت به دنبال تاثیر پذیریهای متقابل ادبیات اروپا و ایران و چهرههای شاخص هر دو عرصه روی یکدیگر بودهام. بخشی از این مطالعه به بررسی نمادهایی مرتبط با شخصیت زنان در داستانها اختصاص دارد.
در این بررسی نمادشناسانه به این نکته رسیدم که سهم شخصیت مادر در داستانپردازی ایران معاصر بیش از 83درصد شخصیت زنان را شامل میشود. پس از آن به ترتیب همسر با 79 درصد و آموزگار و مربی تربیتی با 61 درصد بیشترین فراوانی شخصیتهای تاثیر گذار ادبیات داستانی را به خود اختصاص داده است.
در بخش دیگری از مطالعات ساختارشناسانه ادبیات داستانی، میتوان به این نکته نیز توجه داشت که حضور شخصیت زنان در جامعه و انجام رفتارهای متناسب با شخصیت زن، از نوعی همسویی و آزادی عمل در جامعه برخوردار است. این نوع از رفتار شخصیتی که حاصل پردازش نویسندگان و تعاملات دقیق نویسنده امروز ایران میباشد در داستانهایی با موضوعات اجتماعی، انتقادی، تربیتی و آموزش قابل مشاهده است.
به عبارتی، زن فراتر از آنچه که جنسیت و محدودیتهای معمولی در جغرافیای فرهنگی و خرده فرهنگها پیش روی او گذاشته است به شخصیتی رسیده است که میتوان آن را فراتر از معمولیات داستان دانست. البته یکی از دغدغههایم این بود که نتوانم آن گونه که شخصیت زن در زندگی و جامعه ایرانی وجود دارد به شخصیت داستانیاش پی ببرم یا، این شخصیت درهالههای ابهام گم شده باشد. اما خوشبختانه داستانهایی از چهرههای شاخص ادبیات زنان ایران بر این دغدغهام خط بطلان کشید و من، امیدوارانهتر توانستم بر این موضوع تامل داشته باشم.
با این حال اگر بخواهیم موضوعات را همسو با شخصیت زنان به تعریف بنشینیم میتوان عینیت یافتن زن را به ترتیب در داستانهای سیمین دانشور، منصوره نیکو گفتار، زویا پیرزاد و گیتا گرکانی دنبال کنیم. هر کدام از این زنان نویسنده ایرانی به نوعی و از زاویهای قابل بحث، چهره زن را در مقام مادر، آموزگار و همسر به قلمرو داستان و رمان ایرانی آوردهاند.
نگاهی موضوعشناسانه و تطبیقی به زن در داستان معاصر جهان موقعیت زنان ایرانی در جریان ماجراها، حوادث و وقایع داستانی را برتر از زن در داستانهای اروپایی و امریکایی مینشاند. عنصر اصلی این تطبیق را میشود در مقایسه کردن فضاهای داستانی که زن ایرانی در محیط خانواده و زندگی در کنار سایر انسانهای جامعه نشان میدهد به وضوح دید. بدون تردید ترجمه آثار ادبی داستانی و نشان دادن چهره زن ایرانی در داستان نویسندگان امروز میتواند در شفافیت بخشیدن به ابهامات حقوق انسانی بسیار موثر واقع شود. این یکی از مهمترین نکتههای فراموش شده در ادبیات امروز ماست که همت والای مترجمان را میطلبد.