قرآن مبین
قرآن مبین

قرآن مبین

اخلاق و عرفان اسلامی

اخلاق و عرفان اسلامی

عرفان اسلامی

از جمله اوصاف بندگان شایسته خدای متعالی، عدم وابستگی به شهوات و لذایذ مادی زودگذر دنیایی است.

امام علی علیه‏ السلام ،

شهوت را به پیراهن تشبیه کرده‏اند و پرداختن به شهوات را بسان پوشیدن آن دانسته‏اند؛ و سپس در وصف دوستان برگزیده خداوند فرموده‏ اند:

«پیراهن شهوت را از تن به در آورده‏اند.»

اخلاق و عرفان اسلامی

عرفان اسلامی
از جمله اوصاف بندگان شایسته خدای متعالی، عدم وابستگی به شهوات و لذایذ مادی زودگذر دنیایی است.

بر گرفته از بیانات حضرت آیت الله مصباح یزدی

آنچه در آموزه‏ های دینی نکوهیده شده است نه اصل بهره ‏گیری از شهوات و لذایذ مادی، بلکه دوستی، وابستگی و هدف قرار گرفتن آنهاست. اصل بهره‏گیری از شهوات و لذات مادی و دنیوی و... توسط مؤمنان و آن را مقدمه سعادت، کمال و تعالی خویش قرار دادن، امری شایسته و پسندیده است.


مفهوم و کاربردهای شهوت



امام علی علیه‏السلام در این عبارت نورانی، شهوت را به پیراهن تشبیه کرده‏اند و پرداختن به شهوات را بسان پوشیدن آن دانسته‏اند؛ و سپس در وصف دوستان برگزیده خداوند فرموده‏اند: «پیراهن شهوت را از تن به در آورده‏اند.»

الف. کاربرد تکوینی شهوت

اصل تمایل و میل، که در معنای لغوی شهوت نهفته است، امری طبیعی و تکوینی است که خداوند در نهاد انسان

قرار داده است. بر این اساس، وقتی نیاز گرسنگی در ما پدید می‏آید، میل و اشتها به غذا رخ می‏نمایاند. با این وصف تمایل و میل داشتن، خودبه‏خود، در قلمرو اخلاق قرار نمی‏گیرد و به «خوب» یا «بد» اخلاقی متصف نمی‏شود و ارزش یا ضد ارزش به شمار نمی‏آید. همان‏گونه که میل و تمایل داشتن در دنیا، امری تکوینی برای انسان به شمار می‏آید.

در بهشت نیز میل به لذت‏ها و نعمت‏های بهشتی مطرح است.

خداوند در این‏باره می‏فرماید: «وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَأَنتُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»؛1و در آنجا آنچه دل‏ها آن را بخواهند و دیدگان را خوش آید هست و شما در آن جاودانید.


ب. کاربرد تشریعی شهوت و مصادیق نکوهیده آن در قرآن

عرف، اغلب شهوت را درباره غرایز و امیال جسمانی، نظیر غریزه جنسی و میل به غذا به کار می‏برد، و از این واژه برای تعبیر از امیال معنوی، نظیر میل به مناجات با خدا، استفاده نمی‏کند و مثلاً نمی‏گوید «شهوت مناجات». در این کاربرد، شهوت و میل در قلمرو اخلاق قرار می‏گیرد و بر حسب متعلق و انگیزه و محرک آن، می‏تواند ارزش یا ضدارزش به شمار آید.

 در پنج آیه قرآن، واژه «شهوت» و جمع آن «شهوات» در موارد نکوهیده به کار رفته است:

1. «إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِن دُونِ النِّسَاء»؛2 هر آینه شما از روی شهوت به جای زنان با مردان درمی‏آمیزید.

2. همین عبارت تنها با اضافه همزه استفهام در آغاز آن و در قالب جمله‏ای استفهامی در آیه 55 سوره نمل تکرار شده است.

3. «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ»؛3دوستی خواستنی‏ها[ی گوناگون] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب‏های نشاندار و دام‏ها و کشتزار[ها ]برای مردم آراسته شده است، [لیکن] اینها برخورداری زندگی این جهانی است، و سرانجام نیک نزد خداست.

وقتی انسان گرسنه شود و نیاز به غذا در او پدید آید، به صورت‏طبیعی و غریزی، میل به غذا برای رفع گرسنگی در او پدید می‏آید. همچنین وقتی نیاز جنسی یا سایر نیازها در انسان برانگیخته می‏شود، غریزه خاصی وی را به سوی آن نیازها می‏کشاند.

 به دیگر سخن، تمایل به لذت‏های دنیوی، خود نه تنها نکوهیده نیست، بلکه چون زمینه تأمین نیازهای ضروری دنیوی را فراهم می‏آورد و موجب فراهم آمدن امکان تداوم حیات، سلامتی، آمادگی برای انجام تکالیف الهی و دست‏یابی به مقصد اصلی می‏شود، پسندیده و ارزشمند است.

 آنچه مهم و مورد نظر خداوند است، ترجیح ندادن لذت‏های زوال‏پذیر دنیا بر لذت‏های پایدار آخرت است.

4. خداوند پس از بیان ویژگی‏های متعالی انبیا و اولیای خویش می‏فرماید: «فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیّا»؛4ن‏گاه از پی ایشان جانشینان بد و ناشایسته‏ای آمدند که نماز را فرو گذاشتند (در آن سهل‏انگاری کردند) و از خواستنی‏ها [و خواهش‏های دل] پیروی کردند، پس به زودی [سزای] گمراهی خود را ببینند.

بر اساس سخن خداوند، دو نسل از پی هم و با ویژگی‏های کاملاً متفاوت در زمین زندگی کرده‏اند: نسل اول، انبیا و اولیای خاص الهی بودند که به مناجات با خدا و عبادت او عشق می‏ورزیدند و چنان جذبه انس با معبود و شنیدن کلام او آنان را به وجد می‏آورد که با شنیدن سخنان خداوند، اشک از چشمانشان جاری می‏شد و به سجده می‏افتادند.

اما نسل دوم از معنویات و کمالات والای انسانی بی‏بهره، و به زشتی‏ها و پلیدی‏ها آلوده بودند.

 خداوند از شمار ویژگی‏های ناپسند این نسل، بر دو ویژگی تأکید می‏ورزد: یکی بی‏اعتنایی به نماز و مناجات با خداوند، و دیگری پیروی از خواهش‏های دل. بین این دو حالت و دو ویژگی تلازم و ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد. هر قدر توجه انسان به شهوات و خواهش‏های دل بیشتر شود، بی‏اعتنایی او به نماز و مناجات با خدا افزون می‏گردد و از نشاط او برای عبادت کاسته می‏شود.

 در مقابل، هر قدر از شهوات و خواهش‏های دل دور شود، آمادگی او برای درک مناجات با خدا و پرداختن به عبادت بیشتر می‏گردد. فرجام آن دو ویژگی ناپسند، گمراهی و بی‏بهره گشتن از هدایت خداوند است. شخص گمراه و اسیر وسوسه‏های شیطان، دیوانه‏وار به رفتاری دست می‏زند که با منطق عقل قابل توجیه نیست.

5.«وَاللّهُ یُرِیدُ أَن یَتُوبَ عَلَیْکُمْ وَیُرِیدُ الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِیلُواْ مَیْلاً عَظِیما»؛5 و خدا می‏خواهد که [به مهر و بخشایش خویش] بر شما بازگردد [و شما را از کارهای ناپسند توبه دهد] و کسانی که از خواستنی‏ها [و آروزهای دل ]پیروی می‏کنند می‏خواهند که به کجروی و لغزش بزرگ افتید.


ضرورت بازشناسی دنیای نکوهیده از دنیای مطلوب



مراد حضرت از اینکه بندگان محبوب و شایسته خدا پیراهن شهوات را از تن درآورده‏اند، این است که دلبستگی و تعلّق‏خاطر به لذت‏های دنیا به مثابه پیراهنی است که شیطان بر تن انسان می‏پوشاند و مادام که انسان تحت تأثیر وسوسه‏های شیطانی است، این پیراهن از تن او بیرون نمی‏آید و توجه به دنیا و لذت‏های آن پیوسته فکر و ذهن وی را به خود مشغول می‏دارد. پس آنچه نکوهیده است، دلبستگی به لذت‏های دنیاست و اولیای خدا چون از حقیقت دنیا و لذت‏های آن آگاهند، بدان دل نمی‏سپارند.


بازتاب منفی دلبستگی به دنیا در روان و رفتار انسان

کسی که به شهوات و لذت‏های دنیا دلبستگی ندارد و خود را اسیر آنها قرار نداده است، در حدی که عقل لازم می‏داند و شرع برای او تجویز کرده است، از نعمت‏ها و لذت‏های دنیا بهره می‏برد و خود را فارغ از غم و اهتمام به دنیا ساخته است. به جرئت می‏توان گفت که ریشه و خاستگاه همه ناراحتی‏ها، غصه‏ها و افسردگی‏ها در اغلب افراد، بی‏بهرگی یا محروم گشتن از لذت‏ها و نعمت‏های دنیوی است.


اولیای خدا و توجه کامل به معبود



انسان نمی‏باید فریفته دنیا شود و تمام همّ و غمّ خویش را صرف رسیدن به لذت‏های آن کند. بی‏شک دلبستگی به دنیا و توجه افراطی به شهوات و لذت‏های آن انسان را حقیر و خوار می‏سازد، و بالاتر از آن، انسان را از خدا دور می‏سازد؛ زیرا هر قدر لذت‏جویی و توجه به شهوات بیشتر شود، از ارتباط انسان با خدا و توجه و اهتمام او به آخرت کاسته می‏گردد.

 

خداوند متعال در شب معراج به رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهمی‏فرماید: «یَا أَحْمَدُ، اِجْعَلْ هَمَّکَ هَمّا وَاحِدا فَاجْعَلْ لِسَانَکَ لِسَانا وَاحِدا وَاجْعَلْ بَدَنَکَ حَیّا لَا تَغْفُلْ أَبَدا مَنْ یَغْفُلُ لا أُبِاَلی بِأَیِّ وَادٍ هَلَکَ»؛6ای احمد، همّ و غمّت را متوجه یک چیز ساز و زبانت را یکسان قرار بده؛ بدنت را زنده بدار و هرگز غافل مباش. کسی که از من غافل گردد، برایم مهم نیست که به کدام وادی هلاکت در افتد.


کسی که فقط به مقصد نهایی می‏اندیشد، به غیر خداوند توجهی ندارد

و همّ و غمّ دنیا برای او بی‏ارزش است. او دل را از این امور تهی ساخته است؛ چون آنها را مانع رسیدن به مقصد نهایی خود می‏داند.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد