قرآن مبین
قرآن مبین

قرآن مبین

بستن درهاى ورود شیطان‏

شیطان و عوامل ضد الهى و انسانى براى دست یافتن به انسان و از دست گرفتن سرمایه‏هاى معنوى او و نابود ساختن قوا و استعدادهاى الهى‏اش و زیر صفر بردن اعتبار و ارزش خدایى‏اش، راه‏هاى گوناگون دارند که خود انسان علت باز بودن آن راه‏هاست که با توفیق حضرت محبوب و رعایت قواعد الهیه راه‏هاى نفوذ دشمنان دیرینه سد خواهد شد.


شیطان

راستى! نسبت به خود آسوده نباشید و از شرور و فتن و علل اغوا و وسوسه غافل نباشید که تا زنده‏اید خطر بر شما نزدیک است و بر شماست که همیشه در حالت دفع خطر باشید، راه دفع تمام خطرات ابلیسى و شیطانى و طاغوتى پناه بردن به خداست که اگر عملًا پناه ببرید از خطر در امان خواهید بود، گفتن «اعوذ باللّه» و این‏گونه استعاذه را چندان قدرتى و کمالى نیست، استعاذه حقیقى آن است که هر در ورود آن دیو و طریق اغوا و اضلال او بازشناسى و از هر راه که قصد تو کند سر راه در وى دربندى.

 

بستن درهاى ورود شیطان‏


شیطان و عوامل ضد الهى و انسانى براى دست یافتن به انسان و از دست گرفتن سرمایه‏هاى معنوى او و نابود ساختن قوا و استعدادهاى الهى‏اش و زیر صفر بردن اعتبار و ارزش خدایى‏اش، راه‏هاى گوناگون دارند که خود انسان علت باز بودن آن راه‏هاست که با توفیق حضرت محبوب و رعایت قواعد الهیه راه‏هاى نفوذ دشمنان دیرینه سد خواهد شد.


شیطان

راستى! نسبت به خود آسوده نباشید و از شرور و فتن و علل اغوا و وسوسه غافل نباشید که تا زنده‏اید خطر بر شما نزدیک است و بر شماست که همیشه در حالت دفع خطر باشید، راه دفع تمام خطرات ابلیسى و شیطانى و طاغوتى پناه بردن به خداست که اگر عملًا پناه ببرید از خطر در امان خواهید بود، گفتن «اعوذ باللّه» و این‏گونه استعاذه را چندان قدرتى و کمالى نیست، استعاذه حقیقى آن است که هر در ورود آن دیو و طریق اغوا و اضلال او بازشناسى و از هر راه که قصد تو کند سر راه در وى دربندى.

 

راه‏هاى نفوذ شیطان‏

ارباب مجاهده که عنان اختیار از دست این مکار برده‏اند، فرموده‏اند که او از ده باب درمى‏آید.

1- از باب حرص و آن را به قناعت مى‏توان بست و کریمه:

[وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها] «1»

و هیچ جنبده‏اى در زمین نیست مگر این‏که روزىِ او برخداست.

2- از باب طول امل درمى‏آید و آن را به خوف از موت مى‏توان مسدود کرد و التجا به کریمه:

[کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا مَتاعُ الْغُرُورِ] «2»

هر کسى مرگ را مى‏چشد و بدون تردید روز قیامت پاداش‏هایتان به طور کامل به شما داده مى‏شود. پس هر که را از آتش دور دارند و به بهشت درآورند مسلماً کامیاب شده است و زندگى این دنیا جز کالاى فریبنده نیست.

3- از ممر طلب راحت و نعمت در مى‏آید و آن را به زوال نعمت و یاد کردن صعوبت و سختى حساب مقابله مى‏توان کرد و تأدیب او به وعید؟

[ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ‏] «3».

بگذارشان تا بخورند و [با لذایذ مادى و زودگذر] کامرانى کنند، و آرزوها، سرگرمشان نماید؛ سپس [حقّانیّت اسلام و فرجام شوم خود را] خواهند فهمید.

عبور او از راه حسد است، آن را به رضا دادن به قسمت الهى و عدل در حکم او باید مقابله نمود و استدلال به آیات شریفه سى و دوم تا سى و نهم سوره مبارکه زخرف باید نمود آنجا که مى‏فرماید: آیا آنان که راضى از اوضاع عادلانه جهان نیستند، باید رحمت و عنایت خداى را تقسیم کنند! در صورتى که ما خود معاش حیات و روزى آنان را در دنیا تقسیم کرده‏ایم و بعضى را بر بعض دیگر به انواع عنایات برترى داده تا با کمک‏گیرى از یک دیگر چرخ زندگى بگردد و رحمت الهى از آنچه جمع مى‏کنند بهتر است

اینان را به خورد و خواب طبیعى و لذات حیوانى واگذار تا آمال و اوهام دنیایى آنان را غافل کند پس زود است که نتیجه کامرایى بیهوده و بى‏ثمر خویش را بیابند.

4- از ممر عجب و خودبینى در مى‏آید و آن راه را به خوف از عاقبت مسدود باید ساخت و تقویت از آیات:

[یَوْمَ یَأْتِ لا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَ سَعِیدٌ* فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ* خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ إِنَّ رَبَّکَ فَعَّالٌ لِما یُرِیدُ* وَ أَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خالِدِینَ فِیها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلَّا ما شاءَ رَبُّکَ عَطاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ] «4».

روزى که چون فرا رسد، هیچ کس جز به اجازه او سخن نمى‏گوید؛ پس برخى تیره‏بخت و برخى نیک‏بخت‏اند.* اما تیره‏بختان [که خود سبب تیره‏بختى خود بوده‏اند] در آتش‏اند، براى آنان در آنجا ناله‏هاى حسرت‏بار و عربده و فریاد است.* در آن تا آسمان‏ها و زمین پابرجاست جاودانه‏اند، مگر آنچه را که مشیّت پروردگارت اقتضا کرده است؛ بى‏تردید پروردگارت هر چه را اراده مى‏کند، انجام مى‏دهد.* اما نیک‏بختان [که به توفیق و رحمت خدا سعادت یافته‏اند] تا آسمان‏ها و زمین پابرجاست، در بهشت جاودانه‏اند مگر آنچه را مشیّت پروردگارت اقتضا کرده، [بهشت‏] عطایى قطع ناشدنى و بى‏پایان است.

5- دخل و تصرف وى از ممر استخفاف برادران مۆمن است، آن را به رعایت حرمت و مبادرت ایشان قلع باید نمود.

6- عبور او از راه حسد است، آن را به رضا دادن به قسمت الهى و عدل در حکم او باید مقابله نمود و استدلال به آیات شریفه سى و دوم تا سى و نهم سوره مبارکه زخرف باید نمود آنجا که مى‏فرماید:

آیا آنان که راضى از اوضاع عادلانه جهان نیستند، باید رحمت و عنایت خداى را تقسیم کنند! در صورتى که ما خود معاش حیات و روزى آنان را در دنیا تقسیم کرده‏ایم و بعضى را بر بعض دیگر به انواع عنایات برترى داده تا با کمک‏گیرى از یک دیگر چرخ زندگى بگردد و رحمت الهى از آنچه جمع مى‏کنند بهتر است.

قیامت

مردم یک نوع و یک رشته و امتند، چند روزى در این دنیا هستند و به اندازه معیشت در اختیار آن‏هاست، اگر نه این بود که مردم یک امتند، ما آنان که به حق کافر مى‏شدند، «از پستى دنیا و بى‏قدرى آن به مال فراوان» سقف خانه‏هایشان را از نقره خام قرار مى‏دادیم و چندین طبقه که با نردبان بر سقف بام روند.

و نیز بر منازلشان درهاى بسیار (کنایه از وسعت خانه) و تخت‏ها که بر آن تکیه زنند و عماراتشان را به زر و زیور مى‏آراستیم ولى این‏ها همه متاع پست و فانى دنیاست، اگر داراى ارزش بود بر آنان آن مى‏کردیم که گفتیم:

هر کس از یاد خدا رخ برتابد شیطان را برانگیزیم که یار و همنشین او باشد.

آرى، تمام متاع دنیا در نزد خدا بى‏ارزش است، اگر همه آن هم بر فرض نزد یک نفر باشد، ارزش حسد ورزیدن و این‏که شیطان همنشین دل انسان گردد، ندارد.

شیاطین، مردم را از راه خدا بازدارند و به گمراهى افکنند و آنان پندارند که به راه درست مى‏روند.

تا زمانى که از دنیا به سوى ما باز آیند، آن گاه با حسرت گوید: اى کاش میان من‏ و آن شیطان فاصله‏اى به دورى مشرق و مغرب بود که او براى من همنشین و یار بسیار بدى بود.

آن روز حسرت و پشیمانى براى شما سودى ندارد؛ زیرا در دنیا از حدود الهى تجاوز کردید و امروز با شیاطین در عذاب دوزخ شریک هستید.

7- از راه ریا و سمعه و طلب خودنمایى در مى‏آید و آن طریق را به اخلاص در اعمال باید گرفت و اعتماد بر کریمه:

[وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً] «5»

و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نکند.

براى اهل هوش و بصیرت چه در وقت قرائت قرآن و چه در غیر وقت قرائت، بستن راه‏هاى مدخل آن غاوى مغوى به تذکار آیات قرآنى و مواعظ سبحانى با توفیق ربانى سهل است

8- از راه بخل در مى‏آید، دل را به فناى: ما فى ایْدِى النَّاسِ یَنْفَدُ «6».

قرار باید داد و به بقاى:

[ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ‏] «7»

آنچه [از پاداش و ثواب‏] نزد خداست، باقى مى‏ماند.

اقرار باید کرد.

9- کبر و آن را بقوت بازوى تواضع مسدود باید ساخت و به حکم:

[إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ‏] «8»

بى‏تردید گرامى‏ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است.

بزرگى و کرامت را در تقوا باید دانست.

10- آمد و شد او از راه طمع است، پس دست طمع از خلق کوتاه باید ساخت و روى همت بر خزانه کرم نامتناهى الهى باید آورد و آیت عالى رایت،

[وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً* وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ‏] «9»

و هر که از خدا پروا کند، خدا براى او راه بیرون شدن [از مشکلات و تنگناها را] قرار مى‏دهد.* و او را از جایى که گمان نمى‏برد روزى مى‏دهد.

را بدرقه راه و اعتماد کار خود ساخت.

حاصل آن‏که: از براى اهل هوش و بصیرت چه در وقت قرائت قرآن و چه در غیر وقت قرائت، بستن راه‏هاى مدخل آن غاوى مغوى به تذکار آیات قرآنى و مواعظ سبحانى با توفیق ربانى سهل است.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد