یکی از مطالب قرآن شریف، بیان قوانین ظاهر شریعت و آداب و سنن الهیه است، که در این کتاب نورانی کلیات و مهمات آن ذکر شده، و عمده در این قسم دعوت به اصول مطالب و ضوابط آن است؛ مثل باب صلاة، زکات، خمس، حج صوم، نکاح، ارث، قصاص، حدود، تجارت و امثال آن.
و چون این قسم، که علم ظاهر شریعت است، عام المنفعه و برای جمیع طبقات از حیث تعمیر دنیا و آخرت مجعول است و تمام طبقات مردم از آن به مقدار خود استفاده کنند، از این جهت در کتاب خدا دعوت به آن بسیار است و در احادیث و اخبار نیز خصوصیات و تفاصیل آنها به حد وافر است و تصانیف علماء شریعت در این قسمت بیشتر و بالاتر از سایر قسمتها است.»
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیَکْتُبْ وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً فَإِنْ کانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً أَوْ لا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَکِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغِیراً أَوْ کَبِیراً إِلى أَجَلِهِ ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى أَلاَّ تَرْتابُوا إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدِیرُونَها بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلاَّ تَکْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبایَعْتُمْ وَ لا یُضَارَّ کاتِبٌ وَ لا شَهِیدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ » ؛
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که بدهى مدت دارى (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسندهاى از روى عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسى که قدرت بر نویسندگى دارد، نباید از نوشتن- همان طور که خدا به او تعلیم داده- خود دارى کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست به پرهیزد، و چیزى را فروگذار ننماید! و اگر کسى که حق بر ذمه اوست، سفیه یا (از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایى بر املا کردن ندارد، باید ولى او (به جاى او،) با رعایت عدالت، املا کند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حق) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانى که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکى انحرافى یافت، دیگرى به او یاد آورى کند. و شهود نباید به هنگامى که آنها را (براى شهادت) دعوت مىکنند، خوددارى نمایند! و از نوشتن (بدهى خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به عدالت نزدیکتر، و براى شهادت مستقیمتر، و براى جلوگیرى از تردید و شک (و نزاع و گفتگو) بهتر مىباشد، مگر اینکه داد و ستد نقدى باشد که بین خود، دست به دست مىکنید.
در این صورت، گناهى بر شما نیست که آن را ننویسید. ولى هنگامى که خرید و فروش (نقدى) مىکنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویى،) زیانى برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شدهاید. از خدا به پرهیزید و خداوند به شما تعلیم مىدهد، خداوند به همه چیز داناست.
در مورد شرایط تجارت در قرآن آیاتی هم ذکر شده است که عرض می کنیم و با توجه به این آیات این شرایط مشخص می شود.
1- احکام دقیقى که در این آیه در مورد تنظیم سند، براى معاملات ذکر شده است، آن هم با ذکر جزئیات در تمام مراحل، در طولانىترین آیه قرآن مجید، بیانگر توجه عمیقى است که قرآن، نسبت به امور اقتصادى مسلمین و نظم کار آنها دارد، مخصوصاً با توجه به اینکه این کتاب آسمانى در جامعه عقب ماندهاى نازل گشت که حتى سواد خواندن و نوشتن در آن، بسیار کم بود و حتى آورنده این قرآن، درسى نخوانده بود و به مکتب نرفته بود، و این خود دلیلى است بر عظمت قرآن از یک سو، و اهمیت نظام اقتصادى مسلمین از سوى دیگر.
على بن ابراهیم در تفسیر معروفش مىگوید: در خبر آمده است که در سوره بقره پانصد حکم اسلامى است و در این آیه پانزده حکم به خصوص وارد شده است «1».
همانگونه که دیدیم تعداد احکام این آیه به نوزده حکم مىرسد بلکه اگر احکام ضمنى آن را نیز در نظر بگیریم، عدد بیش از این خواهد بود تا آنجا که فاضل مقداد در کنز العرفان بیست و یک حکم به اضافه فروع متعدد دیگرى از آن استفاده کرده، بنابراین سخن مذکور که تعداد احکام این آیه را پانزده شمرده، به خاطر ادغام کردن بعضى از آنها در یکدیگر است.
2- جملههاى وَ اتَّقُوا اللَّهَ، وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ گر چه به صورت جملههاى مستقل عطف بر یکدیگر آمده است ولى قرار گرفتن آنها در کنار یکدیگر نشانهاى از پیوند میان آن دو است، و مفهوم آن این است که تقوا و پرهیزکارى و خدا پرستى اثرعمیقى در آگاهى و روشنبینى و فزونى علم و دانش دارد.
آری هنگامى که قلب انسان به وسیله تقوا صیقل یابد، همچون آیینه حقایق را روشن مىسازد، این معنى کاملاً جنبه منطقى دارد ؛ زیرا صفات زشت و اعمال ناپاک ، حجاب هایى بر فکر انسان مىاندازد و به او اجازه نمىدهد چهره حقیقت را آن چنان که هست ببیند، هنگامى که به وسیله تقوا حجاب ها کنار رفت، چهره حق آشکار مىشود.
حقیقت سرایى است آراسته هوى و هوس گرد برخاسته
نبینى که جایى که برخاست گرد نبیند نظر گر چه بینا است مرد
ولى پارهاى از صوفیان جاهل از این معنى سوء استفاده کرده و آن را دلیل بر ترک تحصیل علوم رسمى گرفتهاند. در حالى که چنین سخنى مخالف بسیارى از آیات قرآن و روایات مسلم اسلامى است.
حق این است که قسمتى از علوم را از طریق تعلیم و تعلم رسمى باید فرا گرفت و بخش دیگرى از علوم الهى را از طریق صفاى دل و شستشوى آن با آب معرفت و تقوا فراهم ساخت، و این همان نورى است که خداوند در دل هر کس که بخواهد و لایق ببیند مىاندازد«العلم نور یقذفه اللَّه فى قلب من یشاء» ( تفسیر نمونه، ج2، ص: 383 )