پرداخت خمس : شرط ایمان به خداوند
«ان کنتم آمنتم باللّه» این دو آیه آیه خیلى تند است. آیه خیلى تند است. خدا به کسانى مىگوید اگر دین دارى، بگو من دین دارم. مىگوید آقاى قرائتى اگر تو مسلمانى، خیلى به تو برخورد. تازه اگر مسلمان هستم ریشم سفید شده. 40 30 سال است که آخوندم کلى حرف زدهام، کتاب نوشتهام، سخنرانى کردهام. حالا تازه به من مىگویى اگر دین دارى خیلى به آدم بر مىخورد.
خدابه کسانى مىگوید اگر دین دارى که
1- مسلمان هستند،
2- جبهه هستند،
3 - منحصر به فرد هستند، یعنى همین چند تا هم بیشتر نیستند،
4- پیغمبر در حقشان بگویید دعا کرده،
5- آماده جانفشانى هستند،
پرداخت خمس : شرط ایمان به خداوند
ان کنتم آمنتم باللّه» این دو آیه آیه خیلى تند است. آیه خیلى تند است. خدا به کسانى مىگوید اگر دین دارى، بگو من دین دارم. مىگوید آقاى قرائتى اگر تو مسلمانى، خیلى به تو برخورد. تازه اگر مسلمان هستم ریشم سفید شده. 40 30 سال است که آخوندم کلى حرف زدهام، کتاب نوشتهام، سخنرانى کردهام. حالا تازه به من مىگویى اگر دین دارى خیلى به آدم بر مىخورد. خدابه کسانى مىگوید اگر دین دارى که 1- مسلمان هستند، 2- جبهه هستند، 3- منحصر به فرد هستند، یعنى همین چند تا هم بیشتر نیستند، 4- پیغمبر در حقشان بگویید دعا کرده، 5- آماده جانفشانى هستند، همه ى پلههاى ترقى را طى کردهاند. تازه مىگوید حالا یک پله ى دیگر، اگر خمس دادى دین دارى. یعنى ممکن است آدم دو روز گریه کند تمام عمرش هم چادر مشکى بپوشد. همه ى افطارىها، روزهها، نذرها، تمام کارهاى دینى هم بکند ولى خمس ندهد. مىگوید «ان کنتم آمنتم» این رابطه خیلى رابطه ى مهمى است، حالا پس خمس از لوازم ایمان است (چیزى هم که از لوازم ایمان است یک کسى نگوید آقا خواب حالااین پیغمبر بوده، براى ما که نیست مگر مىشود چیزى از لوازم ایمان باشد موسمى باشد. بله یک چیزها ممکن است موسمى باشد، خربزه، هندوانه، اما دو تا دو تا چهار تا جفت بودن. شرط عدد دو است یعنى عدد 2 جفت است. حالا نمىشود گفت حالا فعلاً در این تاریخ بله عدد 2 زوج و جفت است، ممکن است بعدها عدد 2 جفت نباشد. اگر یک چیزى لازم است یک چیزى شد دیگر بگوییم بله شرط نماز وضو بود، ولى این مربوط به زن پیغمبر است. اگر یک چیزى شرط یک چیزى شد، هیچ وقت شرط و شروط از هم جدا نمىشود) اگر گفتند وضو شرط نماز است یعنى هیچ تاریخى تاریخ بردار نیست اینجا مىگوید «ان کنتم» «ان کنتم آمنتم» اگر ایمان دارید یعنى شرط ایمان خمس دادن است یعنى وقتى یک چیزى شرط یک چیزى شد نمىشود گفت مال کدام زمان است و بعد هم اول آیه مىگوید «واعلموا» ما در اسلام نماز هم واجب است، روزه هم واجب است، زکات هم واجب است، جهاد هم واجب است، اما هیچ کدام واجبات با کلمه ى وعلموا نیامده است «واعلموا» یعنى باورتان بیاید یعنى جدى است قصه، پس آغاز سوره با «واعلموا» است آخرش با «ان کنتم» است اینها اهمیت خمس که این رابطه ى مالى است حالا نقش خمس چى است؟
اهمیت خمس، راجع به اهمیت خمس یک مطالبى را بگویم خمس یک رابطه ى خمس با خدا، خمس با خدا رابطه دارد. چرا؟ براى اینکه باید قصد قربت کرد شما اگر دلت سوخت کمکى به یک کسى کردى اینها خمس است. باید قصد قربت کنى، اینکه مىگویند قصد قربت کن یعنى صد در صد عبادى است یک در صدش هم غیر خدایى باشد باطل است. بعضى از علما گفتند که اگر کسى سیدى را دید دلش سوخت، خمس داد خمسش قبول نیست، چون این براى سوز دلش داده است نه براى رضاى خدا. رابطه ى با صد در صد عبادى است، یعنى با خدا چون قصد قربت دارد رابطهاى با پیغمبر. چون مىگوید که و «للرسول» رابطه با پیغمبر صلى اللَّه و علیه و آل و سلم دارد. چرا مىگوید که«للرسول» خمس را باید داد به پیغمبر صلى اللَّه و علیه و آل و سلم. رابطه با اهل بیت هم دارد. رابطه با اهل بیت پیغمبر هم دارد، چون در قرآن مىگوید «و لذى القربى» فامیلهاى پیغمبر، اهل بیت پیغمبر صلى اللَّه و علیه و آله و سلم. رابطه با فقرا دارد. رابطه با ایتام دارد، چون مىگوید و ایتام. رابطه با فقرا دارد، چون مىگوید «والمساکین». رابطه با خود انسان دارد، خمس رابطه با خود انسان دارد. خود انسان چون انسان وقتى سالى یک مرتبه 2 درصد مالش را داد حرسش کم مىشود انسان «اذا مسّه الشّر جزوعاً، اذا مسّه الخیر منوعاً» قرآن مىگوید: انسان را زیر پول خواهد بدهد. اما کسى که خمس مىدهد بخل را از خودش دور مىکند، سخاوت را در خودش زنده مىکند، حرس را در خودش کم مىکند، ثروت خودش را تعدیل مىکند، اموال خودش را کنترل مىکند. اینها چیزهایى است خود انسان گیرش مىآید. خوب بى عاطفگى خودش انسان که خمس نمىدهد. مىگوید جیب من پر شود فقرا مردند بسمه تعالى به درک. یک گاو صندوق گوشتى است ما دو تا گاو صندوق داریم، یکى فلزى، یکى توى بانکهاست. یک گاو صندوق گوشتى سرمایه دار است، خم به ابرویش نمىآورد. هر چى مىگویند آقا فلانى سوخت، فلان جوان نابود شد، فلان دختر نابود شد، فلان فامیل نابود شد، هر چى به آن مىگویى، نگاه مىکند این گاو صندوق گوشتى، خمس انسان را انسان مىدهد. هر کسى که خمس نمىدهد زکات نمىدهد. آدمى که پول خرج نمىکند یک گاو صندوق گوشتى است انسان را از بى تفاوتى رابطه ى انسان با نسل، رابطه ى انسان با نسل آینده کسى که خمس نمىدهد لقمهاش مشکل دارد لقمه مشکل بچه را مشکل دار مىکند از این ده میلیون، دو میلیون بناست که خمس دهد، نمىدهد یک بچه ى فاسدى پیدا مىکند. این دو میلیون را خرج فساد بچهاش مىکند. ماهى چى پول خرج مسجد نکنیم، باید خرج دادگسترى و زندان بکنیم. اگر پول خرج دین مردم شود، یعنى مردم مسئله ى اعتقادشان، مسئله ى ازدواجشان، نصفى گناهان به خاطر شهوت و نصفى به خاطر غفلت است، اگر بودجه مملکت خرج غفلت و شهوت زدایى شود، یعنى مسئله ازداوج و اعتقاد پررنگ شود، زندآنها مىشود. هر چى مردم بى اعتقادتر باشند و ازدواج مشکلتر باشد، آمار فساد بالاتر مىرود. آنوقت پولى که خرج اینجا نمىکنیم باید خرج،
خمس بر مازاد درآمد، نه اصل درآمد
حالا تازه خمس هم چیه، خمس مازاد است نه اینکه یعنى هر چى دارى بدهى کسى که خانه دارد خمس ندارد. خانه و یخچال و فرش و ماشین و اینها که خمس ندارد. مىگوید آن سرمایهاى که دارى اگر زیاد آمد. یعنى ده میلیون است، باهاش کارى کردى، شده دوازده میلیون، ده میلیون مال خودت، دو میلیونش هم، یک میلیون و ششصد هزار هم هر یک میلیونى، 200 هزار تومان بده، مازاد، یکى با صد میلیون تجارت مىکند شده M و دو میلیون این ده میلیونش را خمس بدهد، مازاد یعنى هر چى سود کردى 80% مال خودت، 20% را بده به پیامبر (صلى اللَّه و علیه وآل و سلم): کسى که خمس نمىدهد لخت مىشود، پینه مىزند یا على، خوب این رابطه ى عاطفىاش خوب است، رابطه ى مادیش کم رنگ. دو لیتر گریه مىکند، اما خمس نمىدهد. مثل یه بچهاى که آدم دوستش دارد، مىگرید، سرت را شانه مىکنم اما کیف و دفتر برایت نمىخرم، مدرسه نرو. مثل یک مادر سر بچهاش را شانه کند ولى او را مدرسه نفرستد، یا مدرسهاش مىفرستد، کفش پاى او نمىکند. کفش براى او خریده، کتاب نمىخرد، آخه یک تربیت بچه از شیر مادر گرفته تا کفش و کلاه و مدرسه و خط کش و همه نیازها. ضمناً فکر نکنید ائمه، من این را یک بار دیگر هم گفتم. فکر نکنید ائمه ما نیاز به ما دارند، خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) زندگىاش ساده بود، فقیر نبود، هزار برده را از بازوى خودش آزاد کرد. انشاءاللَّه خدا قسمتتان کند بروید مدینه، یک فرسخى مدینه منطقهاى است مىگویند «آبار على» «آبار» جمع «بئر» است، یعنى «چاه» آنقدر امیرالمؤمنین (علیه السلام) چاه کند و همینطور آب مثل گردن شتر بیرون مىآمد و مىگفت: وقف کردم . امام حسن (علیه السلام) چند مرتبه تمام اموالش را داد. حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) وضع مالىاش خوب بود، تمام را مىبخشید